الهه ی الهام
انجمن ادبی
"آزادی" از آن دم که چشم گشودم بر بالای سر خویش قدغن دیده ام،توسری دیده ام ملت اندر بردگی ،بیچارگی، وطن اندر قفس، آزادی بزرگ را بسیار اندک دیده ام . شادی دل را با خون دل آبیاری کرده اند . امید را بشکسته ،عشق را برکنده اند. آزادی را من هیچگاه تمام و کمال ندیده ام. همچو یک قطره آب آنرا بر ما چشانده اند . شعله شمع آزادی شدن، حقگو را به حق می رساند. تقبّل مستعمرگی ، برای هر کس سنگین است. تحمل بردگی، برای هرکس دشوار است. دارائی و هست و نیستم، چه چیزم را بسنده نبود گر خود با عقل و تدبیر خویش چاره خویشتن می کردم. خوشبختی و سعادتم همگان را بسنده بود گر کاشانه و سنگ و دیوارش از آن خودم می بود . آزادی! ای مقدس ترین حرف هر کلام ارزش و بهایت از هر گرانی گرانبهاتر تو ای نور دیده ام ، صدای قلبم دیگر هیچگاه تو را از دست نخواهم داد . اینک بیا نقطه ی پایان گذاریم بر حسرت و ماتم تا خدایان بر این شادیم مباهات کنند . هرگز مباد که آزادی قربانی شود ، من خود ،قربانی آزادی خویشتن خواهم شد. شاعر:زلیم خان یعقوب مترجم:زین العابدین چمانی تاریخ ترجمه:پاییز 1387 نظرات شما عزیزان: 401
ساعت21:47---12 آذر 1392
سلام و درود فراوان بر آزاد مرد شاعر و مترجم! بدینوسیله درخواست می شود اشعار خود و ترجمه ها را هر چه زود تر مکتوب کنید و نسلی را از این ذوق و شوق محروم نکنید. متشکرم
سلام اقای سلمانی وبتون زیبا شده
عکس های شما بامطلبتان سازگاری داره به همین شکل ادامه بدهیدموفق باشد درضمن بنر سایت هم اماربازدیدومی بره بالا بازدیدهای من اول 30تا40 بعدشد50تا100 حالاهم شده100تا356 دیروز360تابود اگه خواستید برایتون بنام الهه ی الهام بنر بسازم امارتون بره بالا عالیههههههههههههههههههههههههه<b r /> دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:آزادی,زین العابدین چمانی ,الاهه الهام,زلیم خان یعقوب, :: 12:42 :: نويسنده : حسن سلمانی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|